مصاحبه با استاد مزاری:
«[پرسش] خواستههای اصلی حزب وحدت اسلامی چهها هستند؟ و همچنین تنها راهحل اساسی برای تحقق یک حکومت اسلامی در افغانستان را شما در چهها میدانید؟
[پاسخ] […] مکرراً بیان شده که حزب وحدت معتقد است برای اینکه عموم مردم افغانستان چهارده سال مبارزه کرده و شرایط سختی را تحمل کرده، شهید داده[اند] و معلول دارند، آواره دارند، مهاجر دارند، […] حقوق طبیعی همۀ مردم و ملیتهاست که در سرنوشت آیندۀشان سهیم باشند و تصمیم بگیرند.
یکی از خواستههای عمدۀ اساسی حزب وحدت [رعایت] حقوق ملیتهاست؛ چون در انقلاب، در شهادت دادن، در مجروح دادن، در مسئلۀ آوارگی [و] مهاجرت همه شریک بوده[اند]، باید در تصمیمگیری هم همه شریک باشند. دیگر دوران این مسئله گذشته که یک قشر خاص [و یا] یک نژاد خاص سر دیگران حکومت بکند. این خواست اساسی خود را هم طبق نفوس میخواهد؛ یعنی هر ملیتی در افغانستان طبق نفوسش باید در سیاست، در تشکیل دولت [و] در تصمیمگیری سهم داشته باشد.
دربارۀ مردم تشیع، با مسامحه حزب وحدت 25 درصد را در سال 1367(1988) قبول کرده است و به همان خواستۀ خود پافشاری دارد […] .
مسئلۀ دیگری که در اینجا مطرح است مسئلۀ تشکیلات آیندۀ سیاسی افغانستان است. چون تشکیلات قبلی تشکیلات ظالمانه بوده است، حزب وحدت خواهان این مسئله است که تشکیلات سیاسی افغانستان تغییر کند. اگر انتخابات میآید و انتخابات میشود، روی نفوس باشد. رأی ارزش داشته باشد، نه منطقۀ جغرافیایی که بهشکل استعماری تقسیم شده است. شما میدانید که از مناطق شمال و مناطق مرکزی ولسوالیهای تا ۱۵۰٫۰۰۰ تا ۱۶۰٫۰۰۰ نفوس دارند، یکیک نفر وکیل در پارلمان، در مجلس ملی میآمده، ولی از [مناطقی] که 5000 یا 2800 نفر نفوس داشته هم یک نفر وکیل میآمده. حتی یک ولایت [که] 65000 نفوس دارد، هشت نفر وکیل میفرستاده. یک ولسوالی که ۱۶۰٫۰۰۰ نفوس داشته هم یک وکیل میفرستاده. این تقسیمات را تقسیمات ظالمانه میدانیم و این باید عادلانه، روی نفوس ولسوالیبندی شود و ولایات تقسیم شود.
[…] مردم تشیّع که فعلاً 25 درصد مردم را تشکیل میدهند، یک ولایت از 28 ولایت در افغانستان اختصاص به این مردم ندارد. بامیان که هست در آنجا هم باز باقی برادران شریکاند. […] از این جهت باید این مسئله اصلاح شود.
مسئلۀ دیگری که در اینجا هست، مسئلۀ انتخابات است. نظر حزب وحدت در رابطه با انتخابات این است که تنها راه نجات مردم و ثمرۀ انقلاب برای مردم افغانستان این است که یک انتخابات آزاد برقرار شود که در اینجا همۀ اقشار مردم حق داشته باشند. از پیر، جوان، مرد و زن همه حق داشته باشند، منتها با این شرط که تابع افغانستان باشند؛ یعنی تابعیت افغانستان را بپذیرند. مردم افغانستان در انتخابات و سرنوشتشان حق رأی دارند، اما کسی که تابعیت افغانستان را نمیپذیرد و در طول تاریخ نپذیرفته، باید حق رأی نداشته باشد. لهذا زیر نظر سازمان ملل کل مردم افغانستان، چه آنهایی که از قبل تابعیت افغانستان را نگرفته بوده و چه اینکه در چهارده سال مسئلۀ تذکره دادن و تابعیت نبوده، که یک دوران بسیار طولانی است، باید بیاید تحت نظر اینها [سازمان ملل] نفوسشماری شود، تذکره بگیرد [و] بعد در اینجا انتخابات آزاد، طبق نفوس، [برگزار شود]. رأی گرفته شود [و] هرکدام [از] احزاب رأی اکثریت را کسب کرد، دولت تشکیل بدهد. این خواستۀ حزب وحدت است که روی این مسئله پافشاری میکند. در این مسئله تنها حزب وحدت نیست که ملیتهای زیادی از افغانستان هدف اصلیشان همین مسئله است و خواست قاطع مردم افغانستان این را ایجاب میکند.
لهذا راهحل هم ما برای یک حکومت اسلامی مورد قبول برای مردم افغانستان همین را میدانیم که حقوق همه در نظر گرفته شود. کسی تعصب مذهبی و نژادی به کار نبرد. مردم افغانستان [همۀ ملیتها] آزادانه در دولت موقت طبق نفوس خود سهم داشته باشند. در انتخابات هم همه شرکت کنند تا وقتی که این مسئله به وجود نیاید، افغانستان را یک حزب و دو حزب اداره نمیتواند و یک نژاد و دو نژاد اداره نمیتواند. باید مجامع بینالمللی و کشورهای همسایه از این خواستۀ بر حق مردم افغانستان حمایت کند تا این جامۀ عمل بپوشد که قاطبۀ مردم افغانستان مسلمان است و در سایۀ اسلام یک حکومت اسلامی که همه را شامل باشد و همه در سرنوشت خود حق داشته باشند که تصمیم بگیرند، این راهحل اساسی افغانستان است در غیر این هر راهحلی که باشد منجر به شکست میشود، چنانکه در این مدت این خواستۀ برحق مردم را در نظر نگرفتند و شکست خوردند.»