نسخه صوتی مقاله را اینجا بشنوید…
آدمی چیزی جز نام نیست. انسان خود و اشیا را نام مینهد و با نام دادن مرز میگذارد و هویت خلق میکند. سنگ شعور ندارد، ما آدمیزادان آن را نام کردهایم؛ گرگ از نام خود خبر ندارد، ما او را گرگ نامیدهایم. با گذر زمان، نامها تغییر میکنند، اما هیچگاه هیچ چیز بدون نام نمیشود. طبق قران، خداوند به آدمی نامها را تعلیم داد. در یونان باستان، افلاطون مهمترین رساله را در باب نامگذاری نوشت و در «رومیو و ژولیت» شکسپیر، رومیو میگوید: «ژولیت ژولیت! تو مگر چه چیزی جز یک نام». هزارهها اما در روند تاریخ بینام شد، نامشان به ننگ بدل شد. هزاره بود، اما نبود. بارکش، جوالی، موشخور، قلفکچپات، بود، اما هزاره نبود. هزاره انسان نبود که نامش گرفته شود، شی متحرک بود که با «موشخور» باید مورد طعن و اشاره قرار میگرفت. یکی از میان ما در برابر این وضعیت ایستاد و بانگ برداشت که هزاره نام ماست، بایستی نه ننگ باشد و نه جرم. واکنشها، فتواها وتکفیرها به راه افتاد و هنوز ادامه دارد. هزاره هنوز به درستی صاحب نام خود نشده است.امروز ۲۲ حوت است، روز مرگ مردی که میخواست ما را، ما بینامان را، صاحب نام کند و ما را به یاد مان بیاورد که انسانیم و نام ما هزاره است. یادش و یاد یاران همراهش گرامی باد!